خانه > اینفوگرافیک >
خیلی ها معتقدند گذشته ها هیچ وقت نمی گذرند؛ همیشه چیزی از گذشته در زندگی انسان باقی می ماند و امتداد پیدا میکند و اثرش را در بخش های مختلف حال و آینده ی زندگی فرد باقی می گذارد. حالا می خواهیم از این گذشته ای که همه ی ما در زندگی کم و بیش تجربه اش کرده ایم، دست بکشیم و در زندگی حال و آینده مان متمرکز شویم.
فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید. درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کردهاید. باید بدانید که تا جاییکه میتوانستهاید خوب، مهربان و موثر بودهاید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمیتوانستید کاری بیش از آن انجام دهید.
فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که میتوانستید یا باید انجام میدانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خوردهاید سعی کنید خودتان را ببخشید. فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر میبینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشتهتان فکر کنید. فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان میگذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخمهایتان به مرور التیام مییابند و فقط جای آن بر جا میماند.
1- تصمیم بگیر
برای رها کردن خاطرات گذشته، ابتدا لازم است تصمیم بگیری. تصمیم بگیر که آدم های گذشته را با تمام خاطرات خوب و بدشان به زباله دان تاریخ بیندازی.
2- اراده کن
اراده کن که روی تصمیمی که گرفته ای بایستی. اجازه نده افکار منفی دوباره گذشته را در قلب و روحت زنده کنند.
3- حرف بزن
یک بار برای همیشه تمام آن چیزهایی را که از گذشته باقی مانده اند، مرور کن، حرف بزن، وجودت را خالی کن و بعد برای همیشه پرونده اش را ببند.
4- مظلوم نمایی نکن
سعی نکن خودت را تبرئه کنی، به هر حال در ایجاد ارتباط های ناموفق، خودت هم سهم داشته ای، سعی کن اشتباهاتت را بپذیری و با آن ها کنار بیایی.
5- دیگران را متهم نکن
برخلاف چیزی که فکر می کنی، خیلی ها اهمیتی برای احساس تو قائل نیستند، برای جلب توجه دیگران، سعی نکن آدم های زندگی گذشته ات را بیش از چیزی که بودند، متهم جلوه دهی.
6- روی زندگی حال تمرکز کن
سعی کن نقاط قوت زندگی ات در زمان حال را پیدا کنی، نقاط قوت ات را پررنگ کن، سعی کن از لحظه هایی که در حال سپری کردن شان هستی لذت ببری.
7- ببخش و فراموش کن
شاید این جمله ی معروف را شنیده باشی که «می بخشمت نه به خاطر اینکه تو لایق بخششی بلکه من لایق آرامش هستم». پس با تمام وجودت بهش عمل کن.
8- گذشته را با خودت حمل نکن
زندگی ات در حال جریانه. اگر تو بخوای با گذشته زندگی کنی و به خاطر جفایی که در حقت شده، مدام غصه بخوری در حالی که اون آدم ها دارن زندگی شون رو می کن، شبیه اینه که سم بخوری ولی انتظار داشته باشی دیگران بمیرن!
9- طرز تفکرت را تغییر بده
اگر تا کنون به این نکته فکر کرده ای که گذشته را می توان در زمان حال امتداد داد، حالا وقتش رسیده که به اشتباهات خودت اعتراف کنی و دست از تفکر غلط بکشی.
10- منفی بافی نکن
زندگی همیشه دو روی خوب و بد دارد. اینکه در گذشته خوش شانس نبودی، دلیل نمی شود در آینده هم همین روال ادامه یابد.
11- خاطراتت را یادداشت کن
تمام آن اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و حالا فکر کردن به آن ها عذابت می دهد را یادداشت کن، با تمام خشم و نفرتی که از اتفاق ها و آدم ها داری، بعد از اتمام کار حس بهتری خواهی داشت.
12- دوستانت را عوض کن
دوستان قدیمی و مخصوصا دوستانی را که رابطه ای در گذشته را مدام برات تداعی می کنند، کنار بگذار. مکان های جدید و دوستان جدیدی انتخاب کن. کسانی را ملاقات کن که قصه ات را ندانند و شروع کن به ساختن خاطره های جدید.
13- سعی نکن همه را راضی نگه داری
تلاش برای جلب رضایت همه ی آدم های زندگی، معمولا تلاشی محکوم به شکست است. چون هیچ وقت چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
14- به ظاهرت برس
فرو رفتن در لاک خود، باعث افسردگی می شه. پس برای فرار از افسردگی، به ظاهرت برس، آراسته و مرتب باش، به رژیم غذایی ات برس. مواظب بالا یا پایین رفتن بیش از حد وزنت باش.
15- به خاطره ها قدرت نده
خاطره های گذشته در همان روزها دفن شده اند، خاطره ها قدرتی ندارند، مگر اینکه خودت بخواهی نبش قبر کنی، مگر اینکه تو بهشون قدرت ببخشی. گذشته رو رها کن، تا بتونی قوی تر ادامه بدی.
16- خودت رو دوست داشته باش
اشتباهات گذشته نباید دلیلی برای فرار از خودت باشه. تو باید هر روز این رو تمرین کنی که شایستگی های بسیاری داری. هر چند اون شایستگی ها یک بار نادیده گرفته شده باشن.
17- اثرش رو خنثی کن
هدف این نیست که کل زندگی گذشته رو یک باره فراموش کنی، بلکه باید تاثیر خاطره های تلخ، رابطه های تموم شده و آدم های مرده رو خنثی کنی.
18- ذهنت رو کنترل کن
یه مدت زیادی ذهنت رو پرواز دادی، ذهنت رو آزاد گذاشتی و اون به راحتی تونسته همه جا رو کنکاش کنه. حالا وقتشه که محدود بشه.
19- افکار واقع بینانه داشته باش
اگر بتونی در تمام اتفاق ها منصفانه قضاوت کنی، اشتباهات خودت و طرف مقابل رو به طور دقیق بپذیری؛ در این صورت میتونی یه پرش بزرگ رو به جلو داشته باشی.
20- داستان ات رو مرور نکن
مرور داستان آشنایی، اتفاق های خوشایند، خاطره ی مکان های مشترک، تنها باعث میشن که به قلب و روح و مغز و بدنت آسیب برسونی. پس همین جا تموم شون کن.
21- کمک ها را دریاب
کسی که از یک بحران عاطفی خارج شده، در معرض آسیب های روانی قرار داره. پس لازمه که با پناه بردن به رابطه های صمیمانه و حمایت های عاطفی خانواده در امان بمونی.
22- مثبت فکر کن
زندگی اصلا منصفانه نیست! پس این واقعیت را بپذیر. مسولیت بهتر کردن زندگی تو به عهده ی دیگران نیست. گذشته هم اونقدر بد نبوده که نتونی اصلاحش کنی.
23- خشمت رو پنهان کن
برای نشون دادن لحظه به لحظه ی زندگی ات مدام نقشه نکش. پست های سوزناک نوشتن و عوض کردن عکس آواتار تنها یه امید واهی برای دیده شدن و خونده شدن از جانب طرف مقابله.
24- به روزهای از دست رفته فکر کن
با زندگی ات بازی نکن. کاری نکن که چند سال دیگه به خودت بیای و ببینی دور و برت خالی شده، همه روال عادی زندگی رو طی کردن و تو تک و تنها همون نقطه ای ایستادی که چند سال قبل ایستاده بودی.
25- پاکسازی کن
تمام یادگاری ها، هدیه ها، عکس ها، دوستان و مکان های خاطره ساز رو کنار بگذار، هر چند دشوار است. با دور ریختن این چیزها، راه رو برای ورود آدم های جدید و خاطره های جدید باز می کنی.
26- یاد بگیر که گذشته قابل تغییر نیست
گذشته به هیچ عنوان قابل جبران نیست، اما اثرش رو همیشه روی زندگی حال و آینده ی تو باقی میذاره. افکار منفی روی ذهنت تاثیر بدی گذاشته پس وقتشه که نگرشت رو به جهان تغییر بدی. با افکار منفی، نمیشه زندگی مثبت ساخت!
27- فعالیت های جدیدی رو شروع کن
شروع یک ورزش جدید، مثل یوگا، ایروبیک، مدیتیشن، می تونه تمام خشم های سرکوب شده و بغض های فرو خورده رو از وجودت بیرون کنه. پس امتحانش کن.
28- به دل طبیعت بزن
روزهای مشخصی رو تعیین کن و حتما برای گردش به دل طبیعت برو. خلوت کردن در سکوت طبیعت میتونه روحیه ات رو تغییر بده.
29- اجتماعی شو
در گروه های جدیدی عضو شو. آدم های جدیدی رو ملاقات کن و سعی کن فعالیت های اجتماعی ات رو دوباره به طور جدی دنبال کنی.
30- هدف داشته باش
هدف های مهم زندگی ات رو تعیین کن و با تمام قوا برای محقق کردن شون تلاش کن. اجازه نده گذشته باعث توقفت بشه.
31- مهارت های جدید یاد بگیر
زمانی که در گذشته توقف می کنی و مدام خودت رو تخریب می کنی، داری استعداد های خودت رو می سوزونی، برای فرار از این کار، مهارت های جدیدی رو یاد بگیر و ازشون استفاده کن.
32- شغلت رو جدی بگیر
در هر شغلی که هستی، با جدیت تلاش کن، دنبال ارتقا و ترفیع باش. سعی کن امروز، روی همون پله ای نباشی که دیروز روش ایستاده بودی. راز زندگی موفق همینه.
33- اشتباهات جدیدی مرتکب شو
گاهی اونقدر توی اشتباهات گذشته و تبعات اون غرق می شی که قدرت ریسک کردن رو از خودت میگیری. سعی کن در هر لحظه از زندگیت در حال مزه کردن چیزهای جدیدی باشی، حتی اشتباهات جدید.
34- معجزه ی صبح ها رو درک کن
اینکه صبح ها زود بیدار بشی و هر روز فکر های مثبت به خودت القا کنی، کم کم می تونه باعث بشه که همه ی الهام های مثبت رو مثل یک حقیقت باور کنی. و چی بهتر از باور حرف های انرژی بخش؟
35- کوله بار سنگین گذشته را روی زمین بگذار
تصور کن که زندگی یک میدان مسابقه است و تو دونده ای هستی که باید به خط پایان برسه و گذشته مثل یه کوله پشتی سنگینیه که روی دوش خودت حمل میکنی، سنگینی این کوله پشتی قطعا مانع رسیدن تو به خط پایان خواهد شد.
36- برای پاک کردن گذشته به مخدر ها اصلا روی نیار
برای مقابله با آلام و دردهای روحی های سپری شده، به سیگار و مشروبات الکلی روی نیار. کم کم عادت میشه.
37- ادامه ی تحصیل بده
برای اینکه بتونی شخصیت جدیدی بیابی، در رشته ای که همیشه مورد علاقه ات بوده ادامه ی تحصیل بده. یادگیری مستمر، بهترین مسکن برای فراموشی است.
38- گذشته را نقاشی کن
تمام اتفاقات رنج آور گذشته را در یک صفحه نقاشی کن. اگر خودت در نقاشی هایت حضور داشته باشی، یعنی توانسته ای از آن اتفاق ها جدا شده و به عنوان یک تماشاگر همه چیز را نگاه کنی. نقاشی را تا رسیدن به این مرحله ادامه بده.
39- به دنبال تعادل باش
وقتی دلت میخواهد دردها و ناراحتی هایت را با دیگران سهیم شوی، به همان نسبت هم باید به زندگی دیگران حساس باشی. تا یک تعامل سازنده بین شما شکل بگیرد.
40- مشاوره بگیر
در کنار یک مشاور امین صحبت کردن به مراتب می تواند به تخلیه ی روانی ات کمک کند. پس جلسات مشاوره را به طور جدی دنبال کن.
41- گذشته رو چراغ راه آینده ات بکن
اگر نمیخوای در یک برهه از زندگی بمونی و در جا بزنی، گذشته رو فراموش کن. گذشته و همه ی خاطره های تلخ و شیرینش باید تو گذشته باقی بمونه.
42- افسرده مانی نکن
گاهی برای اینکه به بقیه ثابت کنی، یک شکست خورده ای، خودت رو به افسردگی می زنی، در حالی که این فقط یه تلقینه. پس دست از تلقین و ظاهر سازی بردار. عمرت را تلف نکن! یادت باشه فقط یک بار زندگی میکنی!
43- عجله نکن
اینکه گذشته رو فراموش کنی، نباید باعث بشه یه آدم اشتباهی دیگه رو جایگزین نفر قبلی کنی. پس برای شروع یه رابطه ی جدید شتاب زده عمل نکن.
44- انتقام نگیر
برای رها شدن از احساس شکست و یاسی که به دنبالش وجودت رو گرفته، دست به انتقام جویی نزن. اینکه توی یه رابطه پس زده شدی، دلیل موجهی برای قربانی کردن دیگران نیست.
45- ایمان بیار
ایمان داشتن به نیروی فوق بشری، توی همه ی مسیرهای زندگی یه الهام بخش واقعیه. پس برای رها شدن از تمام فکرهای بد، چی بهتر از آغوش امن خدا؟
46- رویا بساز
برای اینکه بتونی کدورت ها، غم ها و بغض ها رو از وجودت پاک کنی پناه ببر به قدرت رویا سازی. تمام آرزوهات رو بریز توی رویاهات و باهاشون خود واقعی ات رو پیدا کن.
47- مدیریت کن
حس بدی که اغلب بابت گذشته سراغت میاد اینه که فکر می کنی دیگه کنترلی روی بقیه ی زندگیت نداری. در حالی که زندگی در دستای تو هست. کافیه باور کنی.
48- اجازه نده ازت سواستفاده کنن
تبدیل به ماشین قصه گویی برای دوستانت نشو. اجازه نده هر وقت دلشون خواست، با پیش کشیدن قصه ی تو روزشون رو پر کنن.
49- قبول کن که حالت بده
گاهی وقت ها اونقدر از همه ی آدم ها، خود واقعی مون رو مخفی می کنیم و احساسات مون رو بروز نمی دیم که گاهی واقعا باورمون میشه چیزی نبوده! خودت رو به موقع بیرون بریز، گریه کن، داد بزن.
50- مواظب خودت باش
بیماری های روحی و روانی، مقدمه ی بروز بیماری های جسمی هستن. پس برای اینکه دچار بیماری های متعدد جسمی نشی، هوای خودت رو داشته باش.
دقیقا الان توی یه حالی ام که به یه همچین چیزی نیاز داشتم
دارم میخونم و یه سری چیزها رو یادداشت میکنم که بزنم به دیوار اتاقم
میخوام همیشه جلوی چشمم باشه
ممنون بابت مطلب خوبتون
ممنون از نظر خوب تون
همه ی تلاش ما در سایت عروس نوشتن مقالات کاربردی برای شما خوانندگان پیگیره
اصلا به دردم نخورد چطوری وقتی به کسی که پشت سر ما قصه میگه دسترسی نداریم جلوی رفتن ابرومونو بگیریم و بتونیم طرف فراموش کنیم
از نظر من خیلی وقت میبره تا گذشته رو فراموش کنی
واینکه چطور میشه باکسی که باهاش خاطره داشتیم
رو به سادگی به گذشتمون بسپاریم؟
من هرچقدر که تلاش میکنم هیچ قدر از گذشته ام رو نمیتونم فراموش کنم ?
مطالبتون هم خوندم ولی هیچی برام عوض نشد
شما بگید دیگه باید چکارکنم؟?
ممنون چقدر خوب راهنمایی کردین مچکرم تاثیرگذار بود
سلام من قبلا به یکی از فامیل هامون علاقه داشتم ولی بعدن یکی دیگر از اعضای فامیل هامون این رو فهمید و من رو خیلی ناراحت کرد در حدداینکه رفتم به طرف مقابل گفتم زندگیم رو خراب کردی بعد از اون موقعه کلی ازش عذر خواهی کردم به ۵ زبون دنیا اون میگه ناراحت نیستم ولی دقیقا جمعه هفته ی پیش دوباره شروع کرد نمیدونم چیوار کنم میترسم بره به خانواده ام بگه بای چیکار کمم لطفا کمک کنید
مورد 43 اونقدر مهمه که باید به جای مورد یک می نوشتین و چند تا ستاره هم روش میزدین که بلکه آدم ها بفهمن دارن با زندگی خودشون و دیگران چیکار میکنن! من خودم از این مورد خیلی ضربه خوردم …..
قبول ندارین که اینا خیلی بیش از حد شعاریه؟ خب اینا رو که هممون میدونیم مهم اینه که بتونی عملیش کنی تو زندگیت وقتی یکی که عاشقشقی ولت میکنه و با یکی پولدار تر از تو میریزه رو هم و تو رو قال میذاره دیگه نشستن و به این مزخرفات فکر کردن خیلی مسخره به نظر میرسه !
شعار یا هر چیز دیگری مهم اینه که همه ی این مسائل حاصل تحقیقات روان شناسی است. مهم این است که مطالعه کنیم و اطلاعات لازم رو کسب کنیم تا در وقت ضرورت بتونیم از راهکارهای ارائه شده استفاده کنیم. درسته که توی شرایط بحرانی نمی شه از طرف مقابل انتظار داشت که عقلانی رفتار کنه ولی به هر حال بعد از گذشت یک دوره، باید به زندگی عادی برگشت و این راهکارها میتونه برای برگشت به زندگی عادی کمک کنه.
ممنون که نقدمون می کنید.
عالی بود عاشقش شدم……ولی یه آدم های بیشرفی هستن که از سگ هار هم بد تر هستن…..چه رابطه رو باهاشون قطع کنی چه نکی همیشه به دستو پات میپیچن…..چیکارشون کنیم؟؟؟؟
من منتظر هستم دوره ی تحصیلیم با اونا تمون بشه چون خیلی بد هستن تو یه کلاس هستیم و نمیدونم چطور خودم رو خلاص کنم….چیکار کنم؟؟؟؟
اگه عشق همینه اگه زندگی اینه یکی بلند شه رو جفتش برینه
هر وقت حالتون خراب شد این بخونید سپاس😎
خوبیش اینه که ذات اون طرف هم رو شد. پول برای اون ادم مهم تر از شما و شخصیتتون هست. اگه پول ندارین غصه نخورین عوضش در اینده کسی پیدا میشه که شما رو همین جوری بخواد و پاتون وایسه. یا حداقل تلاش کنین که شما هم پولدار بشین
😐😐
من موندم بعضی ها چه جوری میتونن اینقدر بی عاطفه باشن. من بعد از سه سال از یه رابطه کنار گذاشته شدم. اونم به یه بهانه ی واهی. یادش رفت که اولش چقدر عاشقم بود. حالا من هی بشینم اینا رو بخونم چه دردی از من دوا میکنه 🙁
سودابه ی عزیز، آدم ها در طول زمان تغییر می کنن. گاهی انتخاب اشتباه یا سرمایه گذاری اشتباه روی آدم ها، می تونه باعث بروز یک بحران روحی در فرد بشه. اما باید با این واقعیت کنار بیایید که اینکه یک نفر در این کره ی خاکی دیگه شما رو دوست نداره نمیتونه چیز چندان مهمی باشه. این جهان میلیاردها آدم دیگه داره که می تونن شما رو با همه ی نقص ها با همه ی کاستی ها دوست داشته باشن. به خودتون و به زندگی تون یک فرصت دیگه بدید و مطمئن باشید که خوشبختی دوباره بهتون رو خواهد کرد.
منم دقیقا سه سال دوسش داشتم خب ببین یادش میفتم دیوونه میشما ولی باید حواستو اونقد پرت کنی ک دیگه یادت نیاد اینطوری وقتی هم ک یادت میاد دیگه برات مهم نیس
سلام…ممنون واقعا من الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم حس امید رو در من زنده کردین خیلی متشکرم ازتون
سلام…ممنون واقعا من الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم حس امید رو در من زنده کردین خیلی متشکرم ازتون
سلام…ممنون واقعا من الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم حس امید رو در من زنده کردین خیلی متشکرم ازتون
سلام…ممنون واقعا من الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم حس امید رو در من زنده کردین خیلی متشکرم ازتون
سلام…ممنون واقعا من الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم حس امید رو در من زنده کردین خیلی متشکرم ازتون
دام نمي خوادم خیال باف باشم یه عمربخاطرزندگی زجراورم پناه آوردم به خیال همه چیزموباختم چون همش دررویا بودم به نظرم خیال باغی احمقانست
به این فکر کن که اون طرف شما رو از دست داده، کسی که عاشقش بوده و دوسش داشته. اون محبت شما رو از دست داده و باید ناراحت باشه نه شما. به این فکر کن که لیاقت شما رو نداشته
شماره ۴۸ کاملا درسته… مردم بیکار و خاله زنک بیشتر دنبال خراب کردن تو هستند که از خودشون بیشتر احساس رضایت کنند. حداقل اینه که در ظاهر عین تو شکست نخوردند، هر چند از زندگی خودشان راضی نیستند. من این اشتباه رو متاسفانه اخیرا تجربه کردم
سلام وخسته نباشید همه موارد هم منطقی وهم علمیه ولی شکستها آدمها رو غیر منطقی وزود رنج وبی هدف و سرگردان میکند من خودم هم ازنظر شکست عاطفی وهم مالی که مالی را چند بار تجربه کردم حال باگذشت ۴۵سال از زندگیم باوجود هوش زیاد وپشتکارزیادالان هم ترسو وهم در انتخاب شغل مشکل دارم شاید الان سرمایه اولیه کاری را نداشته باشم ولی اموالی دارم که با فروش آن کاری را شروع کنم ولی شکستها ی گذشته منو ترسو کرده الان خیلی از مسائل گذشته برام حل شده ولی نیاز فکری دارم برای انتخاب شغلم باوجود اینکه در منطقه عالی کشور یعنی مازندران شهر آمل زندگی میکنم مهیاست ولی باوجود زن و بچه نتوانم تصمیم درستی بگیرم کمک کنید اگه کسی میتونه
سلام
میدونی دلیلش چیه؟ اینکه شما بهش وابسته شدین، اگه تو زندگی مهم فقط و فقط خودمون باشیم، دقت کنید فقط خودمون از هیچ چیزی ضربه نمیخوریم تازه بقیه دورمون نیگردن
سلام
میدونی دلیلش چیه؟ اینکه شما بهش وابسته شدین، اگه تو زندگی مهم فقط و فقط خودمون باشیم، دقت کنید فقط خودمون از هیچ چیزی ضربه نمیخوریم تازه بقیه دورمون نیگردن
در اینکه حق با شماست که شکی وجود نداره
ولی بر اساس اقتضای موضوع، گاهی مطلب باید طولانی باشه که حق مطلب ادا بشه
ممنون که نظر می دید.
سلام..ممنون از راهکارهای خوبتون من واقعا الان به خوندن همچین جمله هایی نیاز داشتم
با سلام .
من با بکارگیری راهکارهای شما تونستم قسمتی از گذشته رو فراموش کنم . ممنونم از تون.
محمد عزیز دیدگاهت رو خوندیم. این کامنت باعث دلگرمی ما در سایت عروس خواهد بود.
از اینکه عروس رو دنبال می کنی ممنونیم.
به قول جان وودن:
“ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺸﺘﺮ
ﺍﺯ ﺁﺑﺮﻭﻳﺘﺎﻥ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺩﻫﻴﺪ
ﺯﻳﺮﺍ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﻤﺎ
ﺟﻮﻫﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻤﺎ
ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻳﺘﺎﻥ
ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ
ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ …”
برو خدا رو شکر کن که تموم شد و راحت شدی. الان با سکه ۲ تومنی نه می شه ازدواج کرد نه میشه طلاق گرفت. خدا به دادمون برسه
داداش الان سکه چنده؟
خب خوبه دیگه اینجوری آمار ازدواج میره بالا چون از ترس قیمت سکه هم که شده هیچ کس جرات طلاق دادن و گرفتن نداره مردها میرن میوفتن به پای زنشون و خیال زیرآبی رفتن هم به سرشون نمیزنه:)
خیلی خوبه که به تجربه ای به این خوبی دست پیدا کردین که خودتون مهم تراز بقیه هستین
وبه نظرم شما کاملا فرد با تجربه ای شدین✌???
باور کن ساده تر از این حرفاست…
* اگر یاد گذشته حالتو خوب میکنه، به یاد گذشته کن… اگر یاد گذشته حالتو بد میکنه، به یاد گذشته نکن…
* هر کاری که حالتو خوب میکنه، انجام بده… هر کاری که حالتو بد میکنه، انجام نده…
* فکر آینده خودت باش… نه گذشته
* فکر آرامش خودت باش… نه انتقام
ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ 90 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ؛
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽﮐﻪ سرعت شیر 57 کیلومتر در ساعت ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ شیر میشود؟
“ﺗﺮﺱ” ﺁﻫﻮ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ میشود ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ سنجیدن فاصله خود با شیر مدام به “پشت ﺳﺮ” ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ همین سرعتش بسیار کم میشود!
تا جایی که شیر میتواند به او برسد؛
یعنی ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ ﻃﻌﻤه ﺷﯿﺮ ﻧﻤﯽ شود!
ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ شیر به نیرویش ایمان دارد؛ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ نخواهد شد
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ایمان نداشته باشیم
و در طول زندگی ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻧﮕﺎﻩ کنیم
و به مرور خاطرات ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ؛
ﻫﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﻋﻘﺐ میمانیم
ﻭ ﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ…
عالیییییی
منم موافق
عالیست مثبت فکرکنیم برنامه ریزی برای آینده داشته باشیم شاید من هم یک روز درگیر گذشته بودم ولی با توکل برخدا و خیلی از چیزها الان بهش فکرمیکنم چقدر خنده دار بود وقت رو برای چیزها ی بیهوده هدر ندهید توسعه گر باشید درثانیه های زندگیتون
عالی بود
فقط باید بگم ممنونم به خوندن این نوشته هاواقعا نیاز داشتم.
یعضی ادمها ارزش ندارد بهشون خوبی کنی،اگر یک جا دیدی که طرف حرف از جدایی میزنه سریع برو طلاقش بده، ارزش نداره دیگه بهش خوبی کنی ،چون خودت رو کوچیک میکنی، باید به کسی خوبی کنی ارزشش رو بدونه
خیلی وقته روحمو کشتن.. اگه تونستم انتقاممو بگیرم ک هیچ اگه نتونستم خودکشی می کنم
دو راهی عجیبی رو انتخاب کردین، یا انتقام یا خودکشی، مطمئنید که بعد از هر کدوم از این دو راه، حالتون بهتر میشه؟
چرا به راه سوم فکر نمیکنید؟
ادمین جان،من به تازگی حیوان خانگیم رو از دست دادم،از وقتی که ۶ سالم بود باهاش بودم
ولی هرکاری میکنم نمیتونم از ذهمنم بندازمش بیرون،کله زندگیمو با مرگش نابود کرده،نه میتونم درس بخونم،نه میتونم کارای دیگمو انجام بدم،حتی غذا خوردنم هم نمیچسبه،چون همیشه دوتایی غذا میخوردیم،همه کارا مو با اون انجام میدادم،یعنی عین روح تو بدنم بود که الان نیست
ببخشید که این همه تایپ کردم،من واقعا داغونم،حتی اینو خودمم میدونم به غیر از اطرافیانم،تورو خدا یه راهی رو نشونم بده،زندگیم به هم خورده
من ۱۶ سالمه
ممنونت میشم
سلام مرسی از متن مفیدتون. اما یه انتقاد هم داشتم. عنوان یا تیتر این هستش که چگونه گذشته را فراموش کنیم. پس ننوشتین چگونه شکست عشقی را فراموش کنیم ! اما اکثرِ این پنجاه مورد درباره شکست عشقی بود. کاش این فرهنگ توی جامعه ما جا میفتاد هممون به این درک برسیم که اگه پسر یا دختر جوانی دچار افسردگی و روزمرگی شده لزوما شکست عشقی نخورده. درباره این پست هم میخواستم یادآوری کنم که هر انسانی توی زندگیش کلی مراحل و اتفاق ها رو پشت سر میذاره که مسائل عشقی فقط یک درصدشه. همه ش نیست. مخصوصا دوره کودکی و نوجوانیش. مخصوصا کسایی که بی سرپرست بد سرپرست تک سرپرست یا…… بزرگ میشن. خلا های عاطفی عمیقی دارن. به ویژه بد سرپرست که اون آزارهای روحی تا آخر عمر ولشون نمیکنه چون توی سنِ حساس که شخصیتشون شکل میگرفته ضربه روحی خوردن. کاش میدونستیم گذشته یعنی کودکی ، نوجوانی و….. گذشته تلخ فقط شکستِ عشقی نیست. اما متنتون نکاتِ مفیدی هم داشت. مرسی
ممنونم سارای عزیز کامنت خیلی خوبی بود و نکاتی که متذکر شدی کاملا درسته.
اما با توجه به اینکه اینجا سایت عروس هست و صفر تا صد مطالب در حوزه عروسی و ازدواج و روابط عاطفی تهیه و نوشته میشه، به خاطر همین عنوان اینجوری انتخاب شده.
حتما با مشورت مشاورین سایت به مباحث مد نظر شما میپردازیم چون به شدت نیازش در جامعه حس میشه.
سلام، من ۶ ماهه ازدواج مجدد کردم ولی نمی تونم شوهر سابقم رو فراموش کنم. عکس هایی که دوستان مشترک می ذارن عذابم میده و خیلی پشیمونم ازش زود جدا شدم. لطفا من رو راهنمایی کنید
سلام
به نظر میرسه شما فرصت کافی برای پشیمانی و رجوع داشتین، ولی به هر دلیلی ازش استفاده نکردین. به هر دلیلی نخواستین یا نشده و برنگشتین به اون رابطه. علاوه بر اینکه برنگشتین یک رابطۀ جدید رو هم شروع کردین. پس دیگه منصفانه نیست که خودتون و همسرتون رو با این افکار عذاب بدین.
اولین کاری که باید بکنین اینه که با دوستان مشترک قطع رابطه کنین. به مکانهایی که شما رو یاد همسر سابقتون میندازه نرین، هر چیزی رو که از زندگی سابق با خودتون به زندگی فعلی منتقل کردین کنار بذارین. هر عکس یا فیلمی ازش دارین پاک کنین. چون این مصداق بارز خیانت به همسرتون هست.
به نظرم باید روی این زندگی جدید بیشتر برنامه ریزی کنین، اونقدر انسان ارزشمندی بودین که بعد از یک زندگی نافرجام، حالا به یک آرامش نسبی رسیدین و میتونین دوباره یک زندگی جدید بسازین. بهتره قدردان این موهبت باشین و با افکار پوچ و بی اساس زندگی رو به کام خودتون و همسرتون تلخ نکنین. در نهایت به این فکر کنین که چی باعث شد که ازش جدا بشین؟ چون الان همه چی تموم شده، شما فقط بخش های خوب اون زندگی رو برای خودتون یادآوری میکنین؛ اگر به تلخی های اون زندگی فکر کنین قطعا دلتون نمیخواد دوباره تکرارش کنین.
دنبال شادی های جدید در این زندگی باشین و به افکار پوسیده اجازۀ خودنمایی ندین.
خیانت فقط این نیست که جسمت رو در اختیار دیگری قرار بدی، همین که ذهنت و فکرت پیش کسی غیر از همسرت هست یعنی داری بهش خیانت میکنی. تقویت بعد معنوی، ورزش و یوگا خیلی میتونه موثر باشه. تا میتونی سر خودت رو گرم کن تا افکار پوچ فرصت خودنمایی پیدا نکنن.
سلام وخسته نباشید همه موارد هم منطقی وهم علمیه ولی شکستها آدمها رو غیر منطقی وزود رنج وبی هدف و سرگردان میکند من خودم هم ازنظر شکست عاطفی وهم مالی که مالی را چند بار تجربه کردم حال باگذشت ۴۵سال از زندگیم باوجود هوش زیاد وپشتکارزیادالان هم ترسو وهم در انتخاب شغل مشکل دارم شاید الان سرمایه اولیه کاری را نداشته باشم ولی اموالی دارم که با فروش آن کاری را شروع کنم ولی شکستها ی گذشته منو ترسو کرده الان خیلی از مسائل گذشته برام حل شده ولی نیاز فکری دارم برای انتخاب شغلم باوجود اینکه در منطقه عالی کشور یعنی مازندران شهر آمل زندگی میکنم مهیاست ولی باوجود زن و بچه نتوانم تصمیم درستی بگیرم کمک کنید اگه کسی میتونه
بیخیالش شو، عصابتو که از سر راه نیاوردی. یادت باشه فقط یک بار زندگی میکنی… حیفش نکن
اینکه خوبه من زنمو طلاقش دادم واسه خیانتی که بهم کرد بعدش نتونستم خاطراتو فراموش کنم دوباره گرفتمش دوباره بهم خیانت کرد بازم نتونستم بدون اون زندگی کنم رفتم سراغش الانم با اینکه میدونم با کس دیگه ارتباط داره همچنان منم باهاش ارتباط دارم.اصلا یه وعضی مث چی تو گل گیر کردم ۲تا بچه هم داریم من موندمو غم این ۲تابچه که نه تنهایی میتونم بزرگشون کنم نه دلم میاد نامادری بیارم براشون.کاش یه مشاور بود میگفت چیکار درسته که انجام بدم
هیچ کس غیر از خودتون نمیتونه راه درست رو بهتون نشون بده. شما همه واقعیت زندگی تون رو میدونین منتها نمیخوایین قبول کنین.
وقتی آشکارا داره بهتون خیانت میشه منتظر چه تغییری هستین؟
اینکه روی بچهها هم اثر بذاره این رابطه؟
بچهها توی رابطۀ تنش زا بیشتر آسیب میبینن تا با زندگی در کنار نامادری.
سلام
خیلللللللی ممنونم از راهکار ها و سایت خوبتون حتما با به کار گیری این راهکار ها میتونیم روزهای تلخمونو فراموش کنیم
من دو ساله نامزدم
با نامزدم چندبار خارج کشور رفتم و خاطرات متفاوتی دارم و داشتم
اما متاسفانه با پدر خانمم به مشکل خوردم و خانمم هم مونده بین من و خانوادش، و در نهایت انتخابش خانواده ست
» دارم میسوزم برای خاطراتم
برای روزای خوشم
برای آرزو هام ، برای رویاهام با طرف مقابلم
این چیزا که بالا بود خیلی خوبن ، ولی واقعیت یچیز دیگست ، خیلی سخته بخای کنار بیای خیلی …
خدا کسی رو به حالو روز من نندازه
سلام خسته نباشید متوعشقم یکسال باهم بودیم دیوونه وار عاشق هم بودیم برای هم جون میدادیم من یک اشتباه بزرگکردم ک خودمم نفهمیدم یدفعه جیشد بادوستش منو دید و غرورش خورد شد از خودم متنفرم باید چیکارکنم
سلام من یه مدت تو رابطه بودم که جونمو واسش میدادم ولی یهویی ازم جدا شد دلیلشو بهم نگفت تا این مدت فهمیدم سرطان داشته واسه همین تنهام گذاشت به نظرتون میتونم فراموشش کتم؟؟؟؟
من هنوز هم که هنوزه نمیتونم اون دختری رو که بهم زنگ زد فراموش کنم علتش چیه هر چند علاوه بر اون خیلی ضربه خوردن به خاطر ضعیف بودنم و اینکه خیلی ساکت و آروم بودم و اینکه خیلی وقتا حقمو میخوردن و این خاطرات رو فراموش کردم اما هنوزم اون دختره رو فراموش نمیکنم با اینکه میدونم هیچ فایده ای به حالم نداره!
سلام من با همسرم 5ساله ازدواج کردم اوایل با من خیلی بد رفتاری میکرد اصلا محبت بلد نبود و نمیکرد اما بعدها مثلا یکی دو سال بعدش خوب شده اما من دیگه اون ادم سابق نیستم دیگه دوسش ندارم چون خیلی زد تو ذوقم همش تا یه دعوا بشه یاد اون روزا میفتم و خودخوری میکنم که چرا ازش طلاق نگرفتم اون خیلی پشیمونه و چندین بار ازم معذرت خواهی کرده و همش میگه منو ببخش و خدا کنه که منو دوس داشته باشی ولی من حتی یه جان هم کنار اسمش نمیذارم ولی اون الان عاشق منه و خدا منو از لمس لذت عشق و دوس داشتن یه نفر محروم کرده چون ازدواج ماسنتی بود اما همسرم نتونست منو جذب خودش کنه حالا یه بچه هم دارم طلاقم بگیرم که وضعم خوب نمیشه بدترم میشه نمیدونم چه کنم که افکار منفی ازم دور بشه همش دوس دارم بمیرم تا هم خودم هم بقیه راحت بشیم
دوست عزیز با وجود اینکه شرایط سخت شما رو درک میکنم اما چند تا توصیه دارم براتون.
زندگی هیچ کس، حتی اونایی که عاشقانه کنار هم هستند بدون مشکل نیست.
از کجا میدونید که شرایطی که شما در طی این چند سال دارید رو همسرتون اون اوایل ازدواج نداشته؟
تا حالا نشستین باهاش حرف بزنین؟ از حس و حالتون بهش گفتین؟
تلاش کردین که حسی رو در خودتون ایجاد کنید؟
روانشناسها میگن طلاق گرفتن خیلی راحته، ولی بعدش خیلی سخته.
اول تلاش بکنید که بهتر بشه اوضاع، بخوایین که زندگی شیرین تر بشه.
با لجبازی و تلافی کردن گذشته زندگی فقط برای هر دوتون زهر میشه.
شما توی یه کشتی نشستین، با سوراخ کردن کشتی هر دوتون غرق میشین.
از همین امروز شروع کنین به ساختن، برین مشاوره، کتابهای روانشناسی بخونین،
با همسرتون حرف بزنین و با تمام وجود بخوایین که بهتر بشه اوضاع.
خیلیها هستن که عشقی رو از دست دادن ولی زندگی منتظر من و شما نمیمونه و جریان داره.
من نمیگم به خاطر بچه تون، میگم به خاطر خودتون چون لایق یه زندگی خوب و عاشقانه هستین.
تلاش تون رو بکنید بعد اگر نشد همیشه راه جدایی هست.
دلم براش تنگ شده شیش ماهه ک باهم ارتباط نداریم.گفت بخاطرمنه،چون دوسم داره نمیخواد آیندم خراب بشه چون درس دارم کنکور دارم موقع خدافظی باخودم میگفتم خوبه ک انقدموقعیتمودرک میکنه ومیگه منتظرتم تابعدکنکور. اما حالا.. روزای اول هرروز گریه میکردم بعدشدشباتوخواب توبیداریامم باهام بود الانم ک هرجارومیبینم یادش میفتم بااینکه هیچ خاطره مشترکی نداریم.فک نمی کردم انقدعاشقش باشم و ندونم. نمیدونم الان منویادشه یانه ولی دلم تنگشه ازطرفی درسم…
دقییییقا همین اتفاق واسه منم افتاد و گفت نمیخاد ایندم بخاطرش خراب شه،ما دیدار حضوری نداشتیم الان یکماهه ک باهم هیچ ارتباطی نداریم،بااینکه همیشه بم میگف دوسم داره حتی تالحظه ی اخر،ولی من مطمعنم اگه دوسم داشت طاقت دوریمو نداشت و کنکورم فقط بهونش بود…
الان یک ماه و نیمه نه میبینمش نه حرف میزنیم.نه سال تمام باهم بودیم هر روز هرجای این شهر خاطره داریم نه سال بعداز ظهر ها از ساعت سه تا ساعت هفتی نیم باهم بودیم.بدجور داغونم.شوهر داشت ولی همدیگرو میپرستیدیم.آخرش حرفامون بهم نخورد هر روز دعوا بود دیگه توافقی کات کردیم.ولی خاطره ها عذابم میده.چقد طول میکشه فراموش کنم
سلام واقعاً عالی بود ممنون از شما
سلام مطالبتون بسیار مفیده ممنون و ممنون از ادمین محترم با جوابهای خوب و بجا
من،سه سال پیش ازهمسرم سرچیزای بیخودجداشدم،اون بلافاصله ازدواج کردومنم وقتی پروفتبلاشومیدیدموفهمیدم زنش حاملهس دنیا روسرم خرابشدو ازلجش باپسرخالم ازدواج کردم،انقدفکروذهنم روی همسراوام بودکه نتونستم باپسرخالهم کنارببام البته نه فقط بخاطر مقایسه باهمسرسابقم بخاطر کلی دلیل دیگه واینکه ازاصل انتخاب دوم اشنباه محض بود…
هنوزم ازدوتج اوامو فراموش نکردم مدام بهش فکرمیکنم بااینکه اون لعنتی الان غرق خوشیو خوشبختیه…خیلی پشیمونم حماقت بزرگی کردم…
کاش معجزه بسه همهچی درست شه یابمیرم…
نمیدونم باید چ کنم،میام تصمیم میگیرم روی آینده فکرکنم اما فکرم میگه هیجی اون زندگی نمیشه،هیچکس اون لعنتی نمیشه..حوصله هیچکس وهیچ آدم جدیددیگه ای روندارم،
کاش بود و جور دیگه ای باهاش رفتار میکردم…
خسته شدم بس به گذشنه فکرمیکنمو درجامیزنم
باسلام، لطفا راهنمایم کنید، من مرد هستم، از همسرم دو سال جدا شدیم، و سه سال باهم زندگی کرده بودیم، من بیش از حد همسرم دوست داشتم و این باعث شد فک کنه چیزی کم دارم، قبل ازدواج با قسم قران التماسم میکرد ازدواج کنیم، بعد ازدواج متوجه شدم باهمکارش که آقا بودن پیام رد بدل میکنن و پاک میکنن و این موضوع باعث بدبینی من شد که البته بعد طلاق متوجه شدم با اون آقا قبل من هم دوست دخترش بوده، همسرم تو چشم من زیبا و مهربان و فرشته بود با همه تهدید کردناش به جدایی و.. همیشه میگفت ترکم نکن و بدون من میمیره، ولی هر حرفی پیش میومد به خانوادش انتقال میداد که همین مادرش و فامیلاش براش خواستگار پیدا کردن وقتی همسرم بود، بلافاصله مهریشو اجرا گذاشت و به هر نحوی بود جدا شدیم، این وسط همه حاطر به جدایی ما بودن حتی همسرم بال بال میزد جدا بشه و من تنها این وسط مخااف بودم چون با همه بدیاش عاشق زنم بودم، براش گریه کردم تا جدا نشیم، پیش هرکسی میرفتم و برام کابوس بود که همسرم ازم میخواد جدا شه، فکر میکردم همسرم هیچوقت ترکم نمیکنه ولی با خوشحالی اومد دادگاه و من گریه میکردم جدا شدیم، همسرم بعد چن ماه ازدواج کرد ولی من از روز جدایی شب و روز ندارم نصف شب از خواب بیدار میشم و دنبال همسرم هستم، روزها کلا تو دهنمه، همه این روشها رو خودنم پیش مشاور رفتم ولی انگار نه انگار حالم خوب نمیشه، ما بچه نداشتیم این وسط، ولی نمیتونم باور کنم بلافاصله زنم منو فراموش کرد و رفت با یکی دیگه تو تبریز زندگی کنه
همتون چسبیدید به داستاناتون بدون اینکه بفهمید زندگیتون روز به روز داره میگذره تیک تاک
افرین مسعود جمله تامل برانگیزی بود
من مجردم و ازاینکه باهاش کات کردم خوشحالم بخاطر آیندم خوشحالم چون میدونم بعد طلاقش از شوهرش با اون زندگی موفق نخواهم داشت با اینکه عاشق هم بودیم ولی مطمنم موفق نمیشدیم بخاطر دوتا بچش.ولی خاطره ها و دل تنگی عذابم میده
من گذشته بدی داشتم شکست عشقی خوردم و الان تو یه رابطه جدیدم هرکاری میکنم فراموش کنم گذشته مو و واقعا عاشق این رابطه ام بشم ولی نمیتونم لطفا راهنمایی کنین?
با عرض سلام…
عزیزی که بریدی و پناه اوردی اینترنت تا دوای دردت رو پیدا کنی
….به نظر من بهترین التیام ودوای درد ۱،،،دوری از شرایط وادمای سمی۲،،،من تو دنیای خودم ادمایی که باعث ازار وشکنجه روحیم شدن…اسمشونو گذشتم ((ادمای ویروسی)) حالا چرا؟؟چون اعتقادم اینه بعد از برخورد با این موجودات زندگیت تغییر می کنه….سیستم مغزتان به هم می ریزه…حتی اگه از این اونا فاصله بگیرین بازم تو مغزتون هستن کارشون می کنن..باید انتی ویروس بهتون تزریق بشه از نظر من اونم اینه که خیلییی محکم جواب این اینارو بدین..وگر ن شاید هیچ وقت نتونیین خودتون رو ببخشین..ودر نهایت دوری کنین و مثل ویروس کرونا با فاصله تعیین شده با این افراد ارتباط کمرنگی داشته باشین….???
پس چی شد ۱-حتی الامکان جوابشان خوشگل بدین۲-ازشون فاصله بگیرین..درصورتی که این شخص جوریه که نمی تونین ازش دور باشین با فاصله ی تعیین شده و خیلی کمرنگ باهاش درارتباط باشین…
موفق باشین ودر ارامش?????.
حالمو خوب کردی خیلی خیلی ممنون
سلام من ۵ سال هست که از همسرم جدا شدم خودم فکر میکنم که قضیه رو فراموش کردم ولی هر وقت تو مراسم عروسی کسی شرکت میکنم ویا حتی فیلم عروسیشون میبینم تا چند روز به شدت حالم بده و دوست دارم گریه کنم این حال خودم دوست ندارم داره اذیتم میکنه
مطالب تون عالی بود امیدوارم همه چی رو فراموش کنم همه چی رو به امید پیروزی
سلام من خانم متاهلم و دوتا بچه دارم ظاهر زندگیم خوبه ولی بخاطر عدم روابط زناشویی از طرف شوهرم و کمبود عاطفی با یه پسر مجرد دوست شدم و رابطه هم بوجود.دیوونه این مردم کاش هیچوقت نمیدیدمش داشتم زندگی مو میکردم اروم و پاک حیف شد الوده شدم.. و دیگه همون محبت هم که بهمسرم داشتم روندارم و.تظاهر میکنم و دلم بحالش می سوزه .. اولش اون خواهان بود بعدش من بودم که دیوونش شدم دوسه بار.هم بهم زدیم و.من دوباره بهش برمیگشتم بدی هاشو میدونم ولی جذابیتهایی داره و درکو هوشی که اصلا نمی تونم دل بکنم عصر دیروز قرار گذاشتیم و.نیومد من تا شب حالم بد بود و گریه میکردم و وویس هاشو گوش میدادم قسم خوردم بخاطر این حالهای خرابم هیچوقت بهش برنگردم که نتونم به خونواده م رسیدگی کنم عطش عجیبی بهش دارم که خاموش نمیشه ولی اون کم رنگه و بی تفاوت و بهونه میاره که چون من متاهلم تنها زندگی میکنه و میدونم که روابط دیگه هم داره خیلی دوستش دارم تا میام ازش بگذرم یه پیام میده و. دیووونم میکنه واقعا سخت شده کاش هرگز نمیدیمش
عالی بود عاشقش شدم……ولی یه آدم های بیشرفی هستن که از سگ هار هم بد تر هستن…..چه رابطه رو باهاشون قطع کنی چه نکی همیشه به دستو پات میپیچن…..چیکارشون کنیم؟؟؟؟
من منتظر هستم دوره ی تحصیلیم با اونا تمون بشه چون خیلی بد هستن تو یه کلاس هستیم و نمیدونم چطور خودم رو خلاص کنم….چیکار کنم؟؟؟؟
نمیدانم چه بگویم/ دوستش داشتم و دارم. نمیدانم تقصیر من است یا او. بنظرم منصفانه این است که هردو. ولی تقصیر من از دلتنگی فراوان و دوست داشتن بیش از اندازه بود. نباید مکرر ازش آنشب خبر میگرفتم. شب عجیبی بود. دلتنگ بودم و بی قرار. برای همین زیادی ازش خبر گرفتم. بعد از نزدیک به بیست و چهار ساعت امد و گفت گوشیم رو جا گذاشتم. اهل دروغ نیست ، ولی به گمونم دروغ میگفت. روز قبلش هم تغییر کرده بود رفتارش با من. من خوب میفهمم. به هر حال/ امروز تولدش است و بیخبرم ازش. شاید چند روز دیگر بهش بیام بدم، با اینکه از همه جا بلاکم کرده. اما نکته مهم این است که : دوستش دارم. و همین کافی است.
از محسن به یگانه
رمز: ma har2 khordadi hastim , aZiZam
26___4
سلام یک ضرب المثل انگلیسی میگه easy said than done یعنی گفتنش آسان است.خاطرات گذشته داغون میکنه آدمو و دست از سرت برنمیداره و این بستگی به روحیه شخص دارد و خوشا بحال آنان که بی خیالندچون ثروتی دارند که خود خبر ندارند.
سلام .شخصی که من بهش علاقه مند بودم از فامیل های نزدیک هست .البته ایشون هم به من علاقه مند هستن اما قبل از اینکه قضیه جدی تر مطرح بشه من متوجه شدم ،بعضی از روبط ازاد ایشون رو با جنس مخالف نمیتونم بپذیرم و شاید همین امر سبب شده که رابطه ما هنوز جدی تر نشده به همین خاطر با کمک مشاور و این نکات تمام تلاش ام رو کردم که علاقه ام رو فراموش کنم حالا بعد از ۶ ماه تلاش با هر فرد دیگری که اشنا میشم به طور ناخوداگاه با ایشون مقایسه ش میکنم و خاطرات گذشته برام یاد اوری میشه تا حدی که نسبت به جدی کردن رابطه جدیدم تردید پیدا میکنم و فکر میکنم شاید بشه با دادن فرصت دوباره به ایشون و…رابطه قبل رو از نو ساخت.خیلی سردرگم هستم میشه کمک ام کنید
سلام دوستان امیدوارم این موضوع رو که میخوانید بهم کمک کنید من تو سایت های مختلف گشتم اما هیچ کدام من را از اینکه مشکلم را بهش بگویم راضی نمیکرد. بله مشکل من از لماظ جنسی است میدونم و میدونیید که تو دوران امروز اینقدر رو این مسئله کشور های دیگه سرمایه گذاری میکنن که مارو نابود کنن راستش من غرق تو این فیلم ها شده بودم و برای اینکه نیازم را برطرف کنم میخواستم با کسی رابطه برقرار کنم اما چون از این میترسیدم که به دختر اسیبی برسونم تصمیم گرفتم با یک پسر رابطه برقرار کنم. البته اون پسر اختلاف هورمونی داشت و به طور علمی ترنس بود من با اون رابطه واقعی ای نداشتم اما از روی هوس یکی از کارهایی که تو اون فیلما انجام میدن رو روش انجام دادم و بعد از اون رابطه همش به اشتباهم فکر میکنم اینکه شاید اون هم عذاب کشیده یا نه میخواستم بپرسم ایا واقعا راهی هست که این مسئله تلخ رو برای همیشه از یاد ببرم؟
لطفا راهنماییم کنین.
فرتموش کردن بعضی خاطرات خیلی سخت تر و پیچیده تر از فراموش کردن ی ادم اشتباهیه ک بهت رکب عشقی زده این چیزا واسه بعضی ادما هیچو پوچه و خنده دار واسه بعضیا ن عشق مهمه ن چیزی تو این مایع ها درد گذشته ی بعضی انقدر بزرگه ک خیلییییی سخته بگذری خیلییییی سخته فراموش کنی کسی مثله من ک طعم تعرضو سوعه استفاده رو تو دوران کودکیش چشیده دورانی ک تصورم از ی ادم بد در برابر خلق این حیوونایی ک پنهونی با ادما زندگی میکنن ناچیزه وقتی طعم گسه این اتفاقو چشیدی جوری نفدتو کینه وجودتو میگیره ک سخته ب گذشته سفر نکنی سخته اجازه ورود اون خاطرات و ب مغزت ندی نمیگم امکان نداره اما سخته محو گذشتت نباشی
سلام به نظر من اگه این خانم قبلا ازهمسرشون جدا شدن و با شما یک رابطه عاطفی رو شروع کردن داشتن دو تا فرزند ایشون مانع خوشبختی شما نمیشه .چه بسادختر و پسران مجردی که به صورت سنتی یا عاشقانه با هم ازدواج میکنن و در آخر به طلاق ختم میشه . مهم علاقه و تفاهم هستش
سلام مطالب عالی چیزی که باعث تعجبمم شد این بود که الی ماشالا اکثرن تو رابطه خیانت کردن ولی میگن عاشق طرف بودیم و…خب عزیزم اگه عاشقی پس چطور خیانت کردی؟
کاش یاد بگیریم نفر سوم رابطه ها نشیم مگه وجدان ندارید؟
عشق و دوس داشتن چیز خوبیه ولی کل وجود و قلب تونو به یک نفر ندید برای خودتونم نگه دارید لااقل اگر ولتون کرد چیزی برای خودتون مونده باشه بتونید زندگی جدید شروع کنید
من عاشق شدم بعدازاون حتی سمت خودکشی هم رفتم دوسال باهاش بودم بعدش که رفت دوساله جداییم ضربه بدی ازش خوردم رفتم بایکی دیگه همینجوررفتم بادیگری امابه دمته کوتاه انگارفقط نیازبوداروم شم امابعدش رفتم بایکی که دوباره عاشق شدم اون بایکی دیگ ازدواج کردبخاطرپول حالاخودشم پولداربودامابادخترعموش ازدواج کردچون بابابزرگش فوت کردوقتی ازدواج بکردن بیش ازحدپول روسرشون میریخت بعدخانوادش خیلیامیدونستن میخوادبیادخواستگاریم امانمیدونم یهوچیشدحتی تااخرین لحظه هم میگفت منودوس داره تایه روزدیدم بیوش اسمه اونونوشته که عاشقشه…بعدش اونم هیچ تموم شدبعدبایکی رفتم دوباره عاشق اون شدم نمیدونم اصلاعشقه وابستگیه چیه اخه میگن عشق یه باره امامن سه بارعاشق شدم باهرکس بودم عاشقش نبودم اماواقعاعاشق این سه تابودم اینم نمیدونم چیشدبهش گفتم نمیخوام باهم باشیم همین اخریه بعدش حالادیگه نمیخوادم هرکاریم میکنم برنمیگرده اصلامیخوام ازاین چیزامیخوام برگردم به قبلم همون دختری باشم که همش باخدابودهمون ک خیلی مثبت بودوگذشتروفراموش کنم اصلاگذشته هرچی بودبودحالابه من لطفابگین من چیکارکنم که قلبم سه بارشکسته تیکه تیکه شده چجوری برگرده چجوری اروم بگیرم چجوری فکرنکنم..چجوری ازنوزندگیموبسازم ووقتی روزی خواستن بهم برگردن چون زمین گرده چجوری بگم نه دیگ تمومه اوناباهرحرفی منوشکستن من اینطوری نبودم امانابودم انگارفقط میگذرونم من دختری بودم ک خیلی خوب بامهروغیره اماالان خیلی نابودشدم بعدازاون اولی عشقه بچگیم بوددیگه مثلافکرشوکنین انقدداغون بودم هی رل میزدم هی کات میکردم اصلامیزدم میشکوندم اماسرم اومدواسه دوتای بعدی زمین گرده دیگ حالاشمابهم لطفابگین چیکارکنم گذشته همه چی فراموش شه وازنوهمه چیوبسازم بخدا قلب دردهمه چی گرفتم اصلاحالم خوب نیس حس میکنم نمیتونم اینارم عملی کنم امابنظرتون چیکارکنم واقعانظربدین یعنی طوری بودباانلاینیشون اروم میشدم همین اخریه انلاین میشدمیذاشتم گوشیوروقلبم اروم میگرفتم دراین حد….
سلام بعضی خاطرات غم انگیز گذشته هر روز جلو چشماته گذشته ات به خاطر تبعیض هایی که تو خانواده داشتی چطور میتونی فراموش کنی با این که الانم تو اون خانواده داری زندگی میکنی داری تو همون خانواده جلو چشمت اون تبعیض هارو میبینی
ادمین اگه یه راه حلی واسه این داشتی مشتاق شنیدنش هستم.
چطوری فراموش کنم وقتی هم خونم خواهرم بهم خیانت میکنه ????????
چهار ساله که از هم جدا شدیم نتونستم فراموشش کنم، بعد از این که از من جدا شد، من مریض شدم هر روز امپول و سرم، همش فشارم میفتاد، بی اشتها شدم کاهش وزن شدید گرفتم، تا این که امروز بهم گفت یکساله ازدواج کردم دارم عروسی میکنم، احساس میکنم خدا هیچ وقت منو ندیده هیچ وقت صدای گریه هامو نشنیده، من برای آرامش خودم میخوام فراموش کنم همه چیزو ولی هیچی رو من تاثیر نداره
۴سال تو یه رابطه بودم بارها دعوا کردیم اشتی ولی اون نمیتونست من رها کنه و من باز به یه نحوه برمیگردون البته من دوست داشتم که خودمم برمیگشتم ولی یهو با یه خانم دوست شد با اون چندین بار رفت بیرون بعد یک شب یهو گفت من گذاشتمت کنار و رفتم واسه همیشه مگه میشه مگه داریم
الان که مینوسم سرم داره منفجر میشه دوست دارم زنده بمونم
دقیقا عشق من اسمش منا بود
اونم یهو بمن گفت ازدواج کردم
این درد هیچوقت خوب نمیشه
راستش خب همه ی این مطالب خیلی درسته اما دنیای ما با دنیای مجازی خیلی فرق میکنه و خاطرات و درد های فراموش کردنشون خیلی سخت تر از اون چیزیه که فکرشو میکنید ببخشید ولی این مطالب کمکی به من هم نکرد.
همشون درسته. اما من هنوز ته دلم امید دارم به طرف چون اون منو پس زد بخاطر شرایط مالیش من 6 سال باهاش بودم تا تلاششو بکنه و بتونیم تشکیل زندگی بدیم. بی پولیش به خیلی چیزا ضربه زد در نهایت انقدر اوضاع اقتصادی خراب شد که جفتمون خسته و ناامید شدیم و جدا شدیم. فراموش کردن کسی که بهت بدی کرده راحت تره اما فراموش کردن کسی که بخاطر وضعیت مملکت و نداشتن حامی و ناتوانی در مقابل این مشکلات.. خیلی سخته حتی هر چقدر به بدی هاش فکر کنم به چشمم نمیاد نمیتونم یادگاری ها و عکساشو پاک کنم چون هنوز باورش نکردم این شکستو و فکر میکنم برمیگرده و مدام خیالبافی و رویاپردازی میکنم و آیندمو باهاش میبینم..
سلام من ۲۰ سالمه تو سن ۱۷ سالگی مشکل خیلی بدی (از لحاظ روحی تحت فشار خیلی شدید بودم و توسط خانواده حمایت عاطفی نمیشدم(بیماری داشتم )فوبیا بیمارستان داشتم و نمیتونستم برم بیمارستان )مجبور شدم برم پیش مشاوره اون اقا (متاهل بود)۱۸ سال از من بزرگتر بود اروم اروم طی چندماهی که من میرفتم به من نزدیک و شد و ازم سو استفاده کرد منم مجبود بودم بهش باج بدم ک حمایت عاطفیشو ازدست ندم
به زور باهام رابطه جنسی برقرار کرد …
بد از یه تایمی که مشکل من حل شد باهاش کات کردم و دیگ بهش باج ندادم چون برگشته بودم به حالت روحیه اولیه خودم
الان ۲سال گذشته و من به شدددددت عذاب وجدان دارم هرشب کارمشدم گریه ….واقعا نمیدونم من مقصر بودم یا نه …. ولی دارم از عذاب وجدان و احساس گناه میمیرم…
من شکست عشقی خوردم میخوام فراموش کنم و این راهکار خیلی مناسبی است که بتونی فراموشش کنی
سلام جناب ادمین اگه میشه لطفاً جواب منو بدین خواهش میکنم،الان نزدیک سه ساله که دوسش دارم و حس میکنم اونم منو دوست داره،خیلی وقتا،خیلی جاها باهم خاطره های خوبی داشتیم از تماس های چشمی تا یه کوچولو لمس کردن دست که دیگه نگم براتون ولی..حس میکنم داره بازیم میده،خیلی جاها ازم دفاع کرده بدون اینکه خودمم بدونم ولی بعضی وقتا مسخرم میکنن،باورتون میشه؟بعضی وقتا خیلی بد میزنه تو ذوقم طوری که فکر میکنم همه چی یه بازیه که اون ترتیب داده،یه ماه پیش بهش بهم پیام داده بودم که بعد از گذشت حتی یه ماهم سین نکرد،منم پاکش کردم چون نمیخواستم غرورم بیشتر از این صدمه بخوره ولی بعد یه ماه خودش پیام داد و من جواب دادم چون میخواستم خجالت زدش کنم و بعدش ما همدیگه رو دیدیم با اینکه از ذهنم بیرونش کرده بودم ولی همش بهم نگاه میکرد..بنظرتون این واقعا عشق هستش یا یه بازیه؟اگه جواب بدین مطمعن باشین بهترین اتفاقات زندگیتون براتون میوفته❤️
کاش همه اینقدر خوب باشند،اینقدر مهربون باشند
که دلیل خاطره ی خوش دیگران باشند
و باعث نشن که خاطره ی تلخ و فراموش شده ی یکنفر بشن
چون برای فراموش کردن روزی هزار بار باید حان داد،اشک ریخت،زجر کشید و هرگز و هرگز این دل قانع نخواهد شد
شاید فقط عادت کنیم به شرایط جدید
فقط عادت ……
سلام من دقیقا تو سال کنکورم درگیر عشقی شدم که داره دیوونم میکنه نمیدونم بخاطر فشار کنکوری بودن همش به سمتش میره ذهنم یا واقعا عاشقشم اخه قبلن هم تو ذهنم بود اما الان خیلی بیشتره ما چند ماهی هم با هم رابطه داشتیم اما بعدش اون یهو بی دلیل رفت بعد یه مدتم گفت داره نامزد میکنه و ازم خواست فراموشش کنم میدونم دروغ میگه اما نمیتونم کاری بکنم از طرفی اینده من این یک ساله باید متمرکز بلسم بیشتر از بی دلیل رفتن و دروغ گفتنش دلگیرم مییدونم دوسم داره اما حس سردرگمی دارم لطفا بهم کمک کنین چون دیدم بالا نظرات جالبی داده بودین مشتاق شنیدنم
من الان 7ماهه یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد ازدواج داد خداییش اول رابطه اونی بود که همیشه انتظارشو داشتم ولی بعد از مدتی بهونه های الکی شروع شد که چرا با استادات حرف میزنی و.. من بخاطر اون باهمه حتی دوستام قطع رابطه کردم الان دوماهه اقا با یه دختری ک دور را دور میشناختمش دوست شدن ن میگه برو ن میگه وایسا معلق ولی من عاشقونه دوستش دارم بهم خیانت کرد الان دو خفته فهمیدم که با یکی دیگه اس نمیتونم غذا بخورم ن کاری کنم افسرده شدم دیروز از دکترمغز و اعصاب اومدم شبا نمیتونم بخوابم همش خیانتش با اون دختره میاد جلو چشمام ضربان قلبم میره بالا هفته گذشته از هوش رفتم فشارم 5بود دکتر گفته بود اگه دیر اورده بودینش الان کما بود من خیانت نکردم ولی باز بهش گقتم برگرد دور اون دختر ور خط بکش همشاسمشو میاره میزنه تو سرم بخاطرش خواستگارامو رد کردم بهش چندین بار گفتم سعید منو ول نکنی بری با یکی دیگه قسم قران خورد که نه یا تو یا هیچکس قلبم خیلی شکست هر روز سر نمازام فقط نفرینش میکنم چون من واقعا دوستش داشتم هیچی ازش نخواستم ولی اون با احساسات من بازی کرد
نظرات خوبی داشتید ممنونم
خیلی دوست دارم مورد ۱۲ رو انجام بدم چون هر وقت اونا رو میبینم یاد گذشته تلخم میفتم😒
هعی چی بگم
سلام خدمت ادمین عزیز،من تابهش فک کنم گلوموبغض میگیره چشامواشک اصلا نمیتونم بهش فک نکنم،من ب این فک میکنم چهارساله باهاش بودم خاسگاری رفتم گفتن صبکو منم صب کردم حالاومده میگه برودنبال زندگیت منتظرمن نشین،من ب این فک میکنم ک یه باربه دنیامیایی بایه آدم خاطره بسازم ن باچنتا،فقط میخام این باشه و من اصلا نمیتونم ب کسی دیگه فکرکنم،فقط میخام بااین باشم آیامیتونم باهاش دوباره باشم؟چکارکنم ک منوبخاد لطفا کمکم کنید
خب من سه ماه یا بیشتر ک رابطه ام تموم شده اولا خیلی سخت بود ولی کنار اومدم به زندگی ادامه دادم اما الان یهویی دوباره دارم به سمت عقب کشیده میشم چیکار کنم نمیدونم
میشع کمکم کنید
خواهش میکنم
منم اون کسی که عاشقش بودم اسمش سها بود
وای ممنون خیلی کمکم کرد باعث شد که تمام خاطره های تلخ رو فراموش کنم. واقا دستتون درد نکنه ♡ حالم بهتر شد.♡
کتکشون بزن بهترین کاره حتی اگه کتک بخوری بازم حس خوبی پیدا میکنی تجربش دارم😂
قبول دارم حرفاتونو ادم اگه خودش بخادمیتونه گذشته رو رها کنه ویه زندگی اروم داشته باشه…فراموش کردن اسون ترین کاردنیاس البته اگه فرد خودش بخاد واراده کنه!
ولی ادمای نزدیک زندگیمون ک دخالت داشتن توگذشتمون هرروز واسمون یاداوری میکنن!این یکم سخته